همچنین میتوان از ملاقاتکننده بهجای ملاقاتی استفاده کرد.
caller, visitant, visitor, visitational
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ما با لبخندی از اولین ملاقاتی روز استقبال کردیم.
We welcomed our first visitor of the day with a smile.
ملاقاتی سالانه شامل کارگاهها و نمایشگاههایی از هنرمندان مختلف است.
The annual visitational includes workshops and exhibitions from various artists.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ملاقاتی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ملاقاتی